جدول جو
جدول جو

معنی تساند

تساند
(اِ صِ)
پشت واگذاشتن. (زوزنی). پشت باز نهادن بسوی آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). اعتماد کردن بر آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، یاری دادن یکدیگر را تحت رایات مختلف نه آنکه جمع گردند در زیر رایت امیر واحدی. (از متن اللغه) : حرج القوم متساندین علی رایات شتی، لم یکونوا تحت رایه امیر واحد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، همدیگر را غالب کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا