نبهره کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). ناسره و ناروان گردانیدن دراهم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ناسره کردن درم. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) : و چون پدرش از این شیوه عاری بود پسر بدین تلبیسات و تزییفات در جنب او عالمی متفوق می نمود. (جهانگشای جوینی) ، تحقیر و تصغیر کسی. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، بلند و مرتفع ساختن بناء. (از اقرب الموارد) (از المنجد)