معنی تزمیع
- تزمیع (اِ سِ)
- شتابی کردن و تیز رفتن ناقه. (منتهی الارب) ، بچۀ ناتمام افکندن ناقه. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) : زمّعت الناقه، القت ولدها. (متن اللغه). زمعت الناقه، رمّعت. (اقرب الموارد). رجوع به ترمیعشود، تزمیع بر کاری، اراده استوار کردن بر آن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، بانگ کردن زنبور. (از متن اللغه)
