تریت است که ریزه کردن نان باشد در شیر و دوغ و غیره. و آن را به عربی ثرید گویند با تای مثلثه. (برهان). تریت. (ناظم الاطباء) : هاشم عمرو نام داشت و عبدمناف او را از همه دوستتر داشتی و هاشم او را از پس پدر نام کرد که رسم ترید اندر رفاده او آورد. (ترجمه طبری بلعمی). عبدمناف هر مردی راچهارنان و عصارۀ خوردنی و یک لخت گوشت بدادی و هاشم ترید بیفزود تا نان بیشتر شد و او را بدین سبب هاشم نام کردند لانه هشم الترید. (ترجمه طبری بلعمی). ور به شرع سیدی آگاهی از سر خدای آب حنا بر ترید و سنگ بر رخسار کو. سنایی. بر در آن منعمان چرب دیک می دوی بهر ترید مرده ریگ. مولوی. گفتند اگر میخواهی درد ساکن شود آن سگ را ترید بخوران. (منتخب لطایف عبید زاکانی ص 166 چاپ برلن). کشکبا گرچه غلیظ است تریدش باید پند ما گوش کن و در عمل آور زنهار. بسحاق اطعمه. و رجوع به تریت شود