- ترید
- ریزه کردن نان در دوغ شیر آب گوشت و مانند آن
معنی ترید - جستجوی لغت در جدول جو
- ترید
- تریت، نانی که در آبگوشت، اشکنه، شیر، دوغ و مانند آن خرد کرده باشند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیرون کشیدن
دودلی، گمان
رای، آمد و شد، رفت و آمد، رو و آی
آهنجش
پابستگی
نامه رسان، قاصد
پارسی تازی گشته ترید تریت طعامی است که پاره های نان را در شوربای گوشت تر کنند تربت تلیت اشکنه
شاخ خرما، تک تنها تنها تنهارو منفرد
تنها، دور، منفرد
ابتیاع، عمل خریدن، بیع
کژکردن، خماندن
روی ترش کردن
مردد بودن
چو خاپوشی (چوخا ردا)
آمد و شد کردن
فرانسوی سه راه
پارچه سفید و نازک
علامت صفت تفضیلی که در آخر بعضی کلمات در میاید
چرکن، آکناک
خشکه خوشه خوشه ای که دانه های آن را کنده یا خورده باشند
درنگ کردن و توقیف نمودن
محکم و استوار
دو مثلث که از دو طرف دامن جامه بر آورند شاخ جامه و قبا، بال و پر مرغان
باد تند، شدید الاعصاب
نان خورد کرده در آبگوشت
خاکنشین، درویش
سخت نادانی و حماقت نمودن
فسخ معاهده کردن
مهتر گرداندن بزرگ کردن بر کشیدن
جنبیدن و لرزیدن
انتظار داشتن
بالش زیر سر نهادن
راندن، پراکندن شریعت آوردن آیین نهادن