پاس داشتن و خبردار بودن. (برهان). پاسبانی و نگهبانی. (غیاث اللغات) (آنندراج). پاس داری در شب برای رفع دشمن یا دزد. (ناظم الاطباء). صاحب سنگلاخ در ذیل تورغاق آرد: بدو معنی آمده اول پاسبان و نگهبان و کشیکچی را گویند و بمعنی پاسبانی و حراست هم باشد چنانکه شاعر بفارسی گفته: بر درگه میمون تو در نوبت تورغاق میران و مهان بر عدد ریگ برآری. ؟ ، دویم نام طایفه ایست از اوزبک، و مؤلف فرهنگ جهانگیری و صاحب برهان قاطع این لفظ را به فتح تا نیز بر وزن چخماق خوانده و فارسی تصور کرده و به این معنی نوشته اند. (سنگلاخ ص 172). و رجوع به ترغاک شود