پیش آمدن دشمن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (اقرب الموارد) ، جمع شدن بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جمع شدن قوم بر کسی وبه دشمنی برخاستن با وی، لاغر شدن یا مردن شتر فلان، محاجّه کردن. (اقرب الموارد) ، چیستان گفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، خواستن چیزی را. (اقرب الموارد) ، شکسته شدن و ویران گردیدن دیوار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). تداعت الجدران ، انقضّت و تهادمت و قیل بلیت و تصدعت من غیر ان تسقط. (اقرب الموارد) ، یکدیگر را خواندن. (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به تداعی معانی شود، ویران کردن: تداعیناعلیهم الحیطان من جوانبها، یعنی دیوارها را از اطراف، به روی ایشان ویران کردیم. (از اقرب الموارد)