جدول جو
جدول جو

معنی تحنی

تحنی
(اِ)
خمیده و کج گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). خمیده شدن و پیچیدن دست را. (آنندراج) ، مهربانی کردن و بدو درآمدن. (تاج المصادر بیهقی). مهربان شدن بر کسی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (از ناظم الاطباء). تحنن: تحنی علیک النفس. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا