معنی تحنطر تحنطر (اِ تِ) تردد کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تردد. (اقرب الموارد) ، گرد گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). استداره. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا