جدول جو
جدول جو

معنی تحسن

تحسن
(اِ لِ)
نیکو شدن. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). زینت دادن و آراستن و نیکو کردن. (ناظم الاطباء). زینت گرفتن: هو یتحسن و یتجمل بکذا. (اقرب الموارد) ، موی ستردن: دخل الحمام فتحسن، ای احتلق. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا