معنی تجرجر
- تجرجر (اِ)
- مرکّب از: ’ج رر’، ریختن آب را در حلق. (از الغریبین ابوعبید هروی) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جرعه نوشیدن آب. (منتهی الارب) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء) ، گرداندن شیر بانگ خود را در گلوگاهش. (قطر المحیط)
