معنی تتابع - لغت نامه دهخدا
معنی تتابع
- تتابع
(اِ تِ) - پیاپی درافتادن. (زوزنی). پیاپی شدن. (زوزنی) (دهار) (ترجمان علامۀ جرجانی) (غیاث اللغات) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). توالی. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). توالی و پشت هم درآمدن. (فرهنگ نظام) : تتابعت الاخبار اذا جاء بعضها فی اثر بعض. (اقرب الموارد) ، با یکدیگر پس روی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، متناسب و مشابه بودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا