جدول جو
جدول جو

معنی تبهکن

تبهکن
(اِ)
بمانندبهکنه (زن نازک اندام نرم تن جوان و شاداب) راه رفتن زن کلان سرین در راه رفتن خویش. (از قطر المحیط). بهکنه گردیدن زن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : تبهکنت فی مشیتها، یعنی همچو زنان بهکنه رفت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا