جدول جو
جدول جو

معنی تبری

تبری
(اِ تِ)
متعرض احسان کسی شدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ازقطر المحیط) (از ناظم الاطباء)، بیزاری. (ناظم الاطباء). بیزار شدن و دوری کردن. مثال: تبری شما را سبب نمی فهمم. فلان همیشه از ما تبری می کند. این لفظ در عربی بمعنی پیش آمدن است (؟) و در فارسی معنی دیگر گرفته است که ذکر شد. این لفظ را در عربی وفارسی با الف (ت ب ررا) هم میخوانند و در رسم الخط فارسی با الف نوشتن هم جایز است. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا