جدول جو
جدول جو

معنی تبدی

تبدی
(اِ تِ)
به بادیه مقیم شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). بادیه نشین شدن و از مردم بادیه گشتن. (از قطر المحیط) ، پدید آمدن چیزی. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). برآمدن و آشکار گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا