ابوالعباس حسام الدوله، بقول تاریخ یمینی، وی از ممالیک ابوجعفر عتبی بود و چون به آثار نجابت و انوار شهامت متحلی بود، ابوجعفر او را لایق خدمت منصور بن نوح دید و بتحفه پیش وی برد، آنگاه که ابوالحسین عبداﷲ بن احمد عتبی وزارت نوح بن منصور یافت، امیرحاجبی بزرگ به حسام الدوله ابوالعباس تاش رسید، در این هنگام سرداری و سپهسالاری لشکر خراسان با ابوالحسن سیمجور بود و چون ابوالحسن سیمجور از کار سپهسالاری برافتاد، ابوالعباس تاش سپهسالار و سردار لشکر شد و چون فخرالدوله از دست برادر خود مؤیدالدوله به گرگان گریخته و به درگاه قابوس بن وشمگیر شوهرخاله و پدرزنش پناه برده بود، مؤیدالدوله در سال 371 هجری قمری به گرگان لشکر کشید، قابوس و فخرالدوله گرگان را رها کرده به نیشابور رفتند و از حسام الدولۀ تاش که والی ولایت نیشابور و توابع آن بود، استمداد کردند، حسام الدوله آنان را معزز و مکرم داشت و به اشارت امیر نوح به گرگان که در تصرف مؤیدالدوله بود، حمله برد ولی شکست یافت و با قابوس و فخرالدوله به نیشابور بازآمدندو به حضرت بخارا انها کردند و به انتظار رسیدن کمک از ابوالحسین عتبی وزیر نوح بن منصور سامانی چشم براه میداشتند تا آنگاه که از قتل ابوالحسین عتبی بدست کسان فایق و بتحریک ابوالحسن سیمجور آگاه شدند، حسام الدولۀ تاش بدستور نوح بن منصور به بخارا رفت تا تلافی آن خلل و تدارک آن حال کند، چون تاش به بخارا رفت ابوالحسن سیمجور عرصۀ خراسان خالی یافت و با فایق همدست شد، ابوعلی عمال تاش را که در خراسان بودند، بگرفت و اموال آنان بستد تا تاش از بخارا عازم خراسان شد و بجنگ فایق همت گماشت ولی بر اثر وساطت، جنگی درنگرفت و قرار بر آن شد که نیشابور تاش را باشد و هرات بوعلی را و بر این وجه مصالحه کردند، چون وزارت به عبداﷲ بن عزیز رسید، تاش را از منصب سپهسالاری لشکر خراسان معزول کرد و ابوالحسن سیمجور را بر آن کار گماشت، در این حال مؤیدالدوله و عضدالدوله وفات یافته بودند و پادشاهی به فخرالدوله رسیده بود، ابوالحسن سیمجور چون حال چنان دید، نیشابور را تصرف کرد و فخرالدوله تاش را یاری داد تا بکمک لشکر دیلم ابوالحسن سیمجور متواری شد ولی عبداﷲ بن عزیز و مفسدان، عمل تاش را نکوهیدند و نوح بن منصور را از وی برگرداندند و ابوالحسن سیمجور را به لشکر و عدت یاری دادند تا به نیشابور حمله برد و تاش شکست یافت و به گرگان رفت و مدتی چند در دربار فخرالدوله معزز و مکرم بسر برد و کوشش وی در زایل ساختن آن تهمت در پیشگاه نوح بن منصور بی اثر ماند تا آنکه در سال 376 هجری قمری در گرگان وبائی سخت ظاهر شد و تاش وفات یافت، رجوع به تاریخ یمینی صص 45-72 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 429 و احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1121 و آثارالباقیه ص 134 و تاریخ گزیده ص 386، 387، 420، 421 و تاریخ بخارا ص 117 و تاریخ بیهقی چ ادیب ص 202 و چ فیاض ص 205 و ص 452 و حبیب السیر چ خیام ج 2 صص 364- 365 و ابوالعباس تاش شود بک، نظیم (1311 هجری قمری) ناظر مدرسه خدیویه. او راست: التحفه البهیه فی اصول الهندسه. طبع بولاق بسال 1306 هجری قمری1892/م. و تحفه الطلاب فی علم الحساب. طبع مصر بسال 1310هجری قمری/ 1897م. (معجم المطبوعات)