جدول جو
جدول جو

معنی تاتاری

تاتاری
منسوب به تاتار، رجوع به تاتار شود،
- اسب تاتاری، اسبهای تند رو را گویند، ترّ، اسب تاتاری تیزرو، جورف، اسب تاتاری تیزرو (منتهی الارب)،
- چشم تاتاری، چشم مورب و تنگ:
گفت کای تنگ چشم تاتاری
صید ما را بچشم می (در) ناری ؟
نظامی (هفت پیکر ص 109)،
- زبان تاتاری، زبانی است از گروه زبانهای ملتصق، رجوع به ایران باستان ص 11 شود،
- مشک تاتاری،مشکی که از ملک تاتار آرند، مشک بسیار خوب:
برده رونق به تیزبازاری
تار زلفش ز مشک تاتاری،
نظامی،
چنانکه تا بقیامت کسی نشان ندهد
بجز دهان فرنگی و مشک تاتاری،
سعدی،
رجوع به تتری شود
لغت نامه دهخدا