جدول جو
جدول جو

معنی تأویق

تأویق
(اِ لِ)
دشخواری نهادن بر کسی. (تاج المصادر بیهقی). در مشقت و مکروه افکندن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بازداشتن، خوار گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کم کردن طعام کسی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اندک کردن طعام کسی. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا