جدول جو
جدول جو

معنی تأسی

تأسی
(اِ)
از ’أس و’، یکدیگر را به صبر فرمودن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، تسلی گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، تصبر و تعزی. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). صبر کردن. (دهار). تجلد و تحمل. (قطر المحیط). شکیبایی. آرام شدن، اقتدا کردن بکسی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). پیروی کردن. (آنندراج) (غیاث اللغات). اطاعت. (آنندراج) (غیاث اللغات). پیروی و متابعت. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا