معنی پویا پویا پوینده، رونده و برخی دونده را گویند، (برهان)، که پوید: طفل تا گیرا وتا پویا نبود مرکبش جز شانۀ بابا نبود، مولوی، عشوه کرد اهل عشق را پویا بلبل از عشق گل شده گویا، لطیفی لغت نامه دهخدا