جدول جو
جدول جو

معنی پوره

پوره
(رَ / رِ)
پور. پسر:
خرد پورۀ آدم چه خبر دارد ازین دم
که من از جملۀ عالم به دو صد پرده نهانم.
مولوی (کلیات بیت 16918).
، بچۀ ملخ، تخم ملخ. پور ملخ. رجوع به پور ملخ شود، تنه درخت. (برهان). جذع. و تنه درخت خرما را عرب جذع گوید. ودر بعض لغت نامه ها به پوره معنی سر درخت داده اند، بزبان هندی بمعنی تمام باشد. (برهان) ، فضول افیون پس از سوختن آن برای کشیدن و آن غیر از شیره و سوختۀ تریاک است
لغت نامه دهخدا