معنی پند
- پند (پُ)
- گلولۀ پنبۀ حلاجی کرده باشد. (برهان قاطع). گلولۀ پنبۀزده. پاغنده. غنده. (فرهنگ جهانگیری). گاله. پنجش. پنجک. پندش. پنده. پندک. و رجوع به پاغنده شود، برآمدگی روی شاخۀ درخت که مبدل به جوانه شود و آن را برای پیوند می برند (در گناباد خراسان)
