جدول جو
جدول جو

معنی پناهی

پناهی
(پَ)
مولانا پناهی، درتذکرۀ مجمعالخواص آمده است: او از همدان و فرزند مرد آن ولایت خواجه میرم بیک کلانتر است. الحق خانوادۀ خوبی هستند و ارباب فهم و اصحاب طبع را رعایت میکردند و شعرا اغلب در مجالس ایشان میبودند. مولانا لسانی علیه الرحمه میگفته که شراب خواجه میرم از آب دیگر اکابر و اشراف حلالتر است. با مولانا پناهی سالها مصاحب بودیم: (و او راست:)
داغ جنون که بر سر سودائی من است
مجنون عشقم این گل رسوائی من است.
ای وای بر آن کشته که فردای قیامت
بسمل شدۀ تیغ جفای تو نباشد.
دو شیوه هست خوبان را که جانسوز است و عاشق کش
در اول آن رمیدنها در آخر آرمیدنها.
محنت زده های کوچۀ رسوائی
خونین جگران گوشۀ تنهائی
حاصل ز غم عشق نکردند بجز
بدنامی ورسوائی و بی پروائی
یکی از شعرای عثمانی است از اهالی روم ایلی در قرن دهم هجری. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا