جدول جو
جدول جو

معنی پشک

پشک
(پُ شَ)
بلغت ماوراءالنهر گربه باشد و آن جانوریست معروف که بعربی سنورخوانند. (برهان قاطع). گربه، که پوشک نیز گویند. (فرهنگ رشیدی) :
دل مجروح را شفا قرآن
جان پردرد را دوا قرآن
تو کلام خدای را بی شک
گر نه ای طوطی و حمار و پشک
اصل ایمان و رکن تقوی دان
کان یاقوت و گنج معنی دان.
سنائی (از فرهنگ جهانگیری).
از چرغ تا کبوتر و از مرغ تا شتر
از گرگ تا به بره و از موش تا پشک
روزی خوران خوان پر از نعمت تواند
هر گوشه که مینگرم صدهزار لک.
کمال غیاث (از فرهنگ جهانگیری).
، خم. خمچه. (برهان قاطع). مرتبان. خمبره. بستوی ترشی، نام درختی. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا