معنی پسی
- پسی (پَ)
- تأخر. مقابل پیشی. تقدم:
تو بر نصیحت آن پیس جاهل پیشین
شده ستی از شرف مردمی بسوی پسی.
ناصرخسرو.
، تنگی. نیازمندی: گفت خاموش که در پسی مردن به که حاجت پیش کسی بردن. (گلستان).
- در پسی ماندن، در تداول عوام، کامیاب نگردیدن و عقب ماندن
