جدول جو
جدول جو

معنی پژمراندن

پژمراندن
(گَ دَ)
پژمرانیدن. پژمرده کردن. اذواء. اذبال. الواء:
همی پژمراند رخ ارغوان
کند تیره دیدار روشن روان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا