جدول جو
جدول جو

معنی پربیم

پربیم
(پُ)
سخت ترسان. بیمناک. هراسان:
سناندار نیزه بدو نیم گشت
زواره زالکوس پربیم گشت.
فردوسی.
چو هومان ز دور آن سپه را بدید
دلش گشت پربیم و دم درکشید.
فردوسی.
ز سر تا میانش بدو نیم گشت
دل دیو از آن زخم پربیم گشت.
فردوسی.
دلش گشت پربیم و سر پرشتاب
وزو دور شد خورد و آرام و خواب.
فردوسی.
جهان از بداندیش پربیم بود
دل نیکمردان بدو نیم بود.
فردوسی.
چو آگاهی آمدسوی اردوان
دلش گشت پربیم و تیره روان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا