تطییر. پرانیدن. پرواز دادن. اطاره. تذریه: از شمس دین چه آیدجز افتخار دین لابد که باز باز پراند ز آشیان. سوزنی. ، افکندن. پرتاب کردن. انداختن، در تداول عوام، گاه گاه پنهانی تباهی کردن زن چنانکه در تک پراندن و تک پرانی، کلمه درشت و بی جا در سخن آوردن، لاف زنی و مبالغه در مدح کسی و تعریف بیجا کردن از مصطلحات. (غیاث اللغات)