جدول جو
جدول جو

معنی پراندن

پراندن
(گُ رِ / رُ نَ / نِ / گُ سَ / سِ نَ / نِ گَ دی دَ)
تطییر. پرانیدن. پرواز دادن. اطاره. تذریه:
از شمس دین چه آیدجز افتخار دین
لابد که باز باز پراند ز آشیان.
سوزنی.
، افکندن. پرتاب کردن. انداختن، در تداول عوام، گاه گاه پنهانی تباهی کردن زن چنانکه در تک پراندن و تک پرانی، کلمه درشت و بی جا در سخن آوردن، لاف زنی و مبالغه در مدح کسی و تعریف بیجا کردن از مصطلحات. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا