معنی پاسه پاسه (سَ / سِ) تاسه. تلواسه. میل کردن به هر چیز. (برهان). آزمندی، غم و اندوه و فشردن گلو. (برهان). و ظاهراً این صورت مصحف تاسه باشد لغت نامه دهخدا