معنی بوش
- بوش (بَ / بُو)
- مردم درهم آمیخته. و اوباش جمع آن است و هذا جمع مقلوب. (غیاث). بسیاری از مردم و یا جماعت مردم درهم آمیخته از هر جنس. جمع واژۀ اوباش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) : ابوالحارث، بوشی بسیار فراهم آورد و به جنگ او رفت. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول ص 114).
