معنی بوسحاق
- بوسحاق (سِ)
- ابواسحاق موصلی:
جویم از درگاه تو مر خویشتن را آب روی
همچو از درگاه هارون، بوسحاق موصلی.
سوزنی.
رجوع به ابواسحاق موصلی شود
ابواسحاق اینجو:
به پیروزۀ بوسحاقیش داد
سخن بین که بابوسحاقان چه کرد.
نظامی.
رجوع به ابواسحاق اینجو شود
ابواسحاق و بسحاق شود
