تباه و هلاک شدۀ بی خیر، تثنیه و جمع و مذکر و مؤنث در وی یکسان است، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج)، مردم تباه کار که در او هیچ خیر نبود، (مهذب الاسماء)، یقال: رجل بور و امراءه بور و قوم بور، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)، و کانوا قوماً بوراً، ای هالکین، سنبوسه، (برهان) (غیاث) (ناظم الاطباء)، قطاب، (برهان) (ناظم الاطباء)، زنگاری را نیز گویند که بر روی نان نشیند، (برهان)، سبزی و زنگاری که بر روی نان نشیند، (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء)، و رجوع به بوز و بوزک شود، شتل و آن زری باشد که در قمار ببرند و به حاضران دهند، (برهان)، شتل قمار، (رشیدی)، شتل که از زر به قماربرده به حاضران دهند، (انجمن آرا) (آنندراج) : ندانم چه بردی از این مزد بازی که برد ترا هردو گیتی است بورک، عمعق (از آنندراج)، مری ̍ کرد ابر سخاپیشه با تو کف دست برزد که بسم اﷲ اینک ندانم تو از وی چه بردی ولیکن کنار جهان پرگهر شد ز بورک، اخسیکتی (از آنندراج)، ، بوره و شوره، (ناظم الاطباء)، در عربی بمعنی مبارک بادباشد، (برهان)