سختی و بلا. یقال: یوم بؤس و یوم نعم. ج، ابؤس. (منتهی الارب). سختی. (برهان) (مهذب الاسماء) (شرفنامۀ منیری) (دهار). سختی و بلا. (آنندراج). بلا و سختی. ج، ابؤس. (ناظم الاطباء). درویشی و شدت احتیاج و سختی. (غیاث). فقر. عسرت درویشی. مسکنت. (یادداشت بخط مؤلف) : ز شاهنشه اسکندر فیلقوس فروزندۀ آتش نعم و بوس. فردوسی. بمرد اندر آن چند گه فیلقوس بروم اندرون بود یک چند بوس. فردوسی. ولیعهد گشت از پس فیلقوس بدیدار او داشتی نعم و بوس. فردوسی. پیغام داد که دانم دلت گرفته است از تنگی و بوس حصار. (تاریخ سیستان). دامن او گیر و از او جوی راه تا برهی زین همه بوس و زحام. ناصرخسرو. چون ایام نحوس و ساعت بؤس منقضی و منفصل شود، جزای این عقوق و... تقدیم افتد. (سندبادنامه ص 70). اصحاب قابوس در آن بؤس، نفوس شریف خویش را به اندک بلغه قانع گردانیدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول ص 226).