جدول جو
جدول جو

معنی بو

بو
(بَوو)
پوست شتربچه که پر از کاه و مانند آن کرده بر آن شتران دوشند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : فلان اخدع من البو و انکد من اللو. (اقرب الموارد) ، دهانۀ رودۀ اثناعشر که از معده اندر وی گشاده است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). اندر آخر معده منفذی اندر رودۀ اثناعشری گشاده است و این منفذ را بواب گویند و این بواب، از برای مری تنگ تر است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا