جدول جو
جدول جو

معنی بلورینه

بلورینه
(بُ نَ / نِ)
منسوب به بلور. از بلور. ساخته شده از بلور. آنچه از بلور کنند. بلورآلات. بلوری. بلورین. و رجوع به بلورین شود:
همرنگ رخسار خویش گردان
جام بلورینه از می خام.
فرخی.
بلورینه تختی، در شاهوار
بتی بر وی از زر گوهرنگار.
(گرشاسب نامه)
لغت نامه دهخدا