معنی بلبن بلبن (بَ لَ بَ) ابن جلال الدین. از حکام بنگاله. رجوع به عزالدین (بلبن...) شود، گشاده ابرو شدن. (منتهی الارب). أبلج شدن. (از اقرب الموارد). و رجوع به ابلج شود لغت نامه دهخدا