جدول جو
جدول جو

معنی بلاهه

بلاهه
(بَ هََ)
نادانی. سلیم دلی. نیک نهادی. خوشخوئی بی بدی. (منتهی الارب). بلاهت. بله. و رجوع به بلاهت و بله شود، عاشق شدن. (آنندراج). گرفتار عشق شدن. (ناظم الاطباء). بلبل گشتن. و رجوع به بلبل گشتن شود، آشفته شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا