جدول جو
جدول جو

معنی بلاپرورد

بلاپرورد
(بَ پَ وَ)
بلاپرورده. پرورش یافته برای تحمل بلا.
پروردۀ بلا:
خاقانی اینک مرد تو مرغ بلاپرورد تو
ای گوشۀ دل خورد تو ناخوانده مهمان تا کجا.
خاقانی.
دل که جویی هم بلاپرورد جانان جوی از آنک
عافیت در عشق جانان برنتابد هر دلی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا