معنی بکر بکر (بُ) جمع واژۀ بکور و باکور و باکوره. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به مفردهای کلمه شود، بزرگزادگی. نجیب زادگی. (فرهنگ فارسی معین) لغت نامه دهخدا