بفته. مخفف لفظ بافت است که اسم مصدر بافتن است و همیشه با کلمه دیگر مرکب استعمال میشود مثل زربفت و گهربفت. (فرهنگ نظام). مخفف بافت. (دزی ج 1 ص 102). رجوع به زربفت و گهربفت و بفته شود: بگسترد برجای زربفت برد بمرمر برافشاند دینار خرد. اسدی (از آنندراج). خزان بد شده ز ابر و از یاد رفت سر کوهسار و زمین زربفت. اسدی (از آنندراج). یک جوق برمثال خردمندان با مرکب و عمامۀ زربفته. ناصرخسرو (از آنندراج) (فرهنگ نظام ذیل بفته). ، موضعی کثیرالجن برمل عالج. بعضی گویند در نجد است و برخی گویند در ناحیۀ یمامه است. (از تاج العروس). موضعی بسیار جن در ریگ عالج. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). موضعی کثیرالجن. (از ناظم الاطباء). موضعی است برمل عالج که در آنجا جنیان بسیار میباشد. (از آنندراج). - قنهالبقار، وادیی است بنی اسد را. (منتهی الارب)