معنی بصورت بصورت (بِ رَ) صورهً. بظاهر. ظاهراً. ظاهر. برحسب ظاهر. علی الظاهر. پدید. برحسب صورت، مقابل بمعنی: دورم بصورت از در دولت سرای تو لیکن بجان و دل ز مقیمان حضرتم. حافظ. و رجوع به صورت، معنی، ظاهر شود لغت نامه دهخدا