جدول جو
جدول جو

معنی بشار

بشار(بَ / بِ)
گرفتار و پای بند. (برهان) (از جهانگیری). عاجز و گرفتار و اسیر و محبوس. (ناظم الاطباء) (شعوری ج 1 ورق 202). خسرو دهلوی بمعنی عاجز و گرفتار گفته:
بشر مباد که گردد بدست حرص اسیر
مگس مباد که ماند میان شهد بشار.
هر ضعیفی که جهد از پای بند آب و گل
پیل بیچاره شود چون در وحل گردد بشار.
امیرخسرو دهلوی (از جهانگیری و انجمن آرا و سروری و رشیدی).
امروز بت پرستان هستند بیگمان
در بیشه ها خزیده و در غارها بشار.
مسعودسعد.
لغت نامه دهخدا