جدول جو
جدول جو

معنی بسطام

بسطام
(بِ / بَ / بُ)
نام شهریست و باین معنی بفتح هم آمده است. در آن شهر کسی را درد چشم و عشق عارض نشود و اگر عاشق وارد آن شهر گردد از عشق تسلی یابد. (منتهی الارب) (آنندراج). نام شهریست که مولد حضرت بایزید است. (از غیاث). نام شهریست مبارک، در آن کسی را رمد نبود. (شرفنامۀ منیری) (از مؤید الفضلاء). یاقوت گوید: شهر بزرگی است در قومس (کومس) بر جاده ای که به نیشابور منتهی میشود. در دومنزلی پس از دامغان مسعربن مهلهل گوید: بسطام قریۀ بزرگی است. و از آنجاست ابویزید بسطامی زاهد. (از معجم البلدان). شهری در یک فرسخی شاهرود که مولد عارف مشهور بایزید میباشد. (از ناظم الاطباء). شهریست بر دامن کوه بحدود گرگان پیوسته جایی بسیار نعمت. (حدود العالم چ 1340 هجری شمسی دانشگاه طهران ص 146). از نیشابور به بسطام رفتم شیخ عارف بایزید بسطامی منسوب باین شهر است و قبرش نیز در آنجا قرار دارد قبر شیخ با قبر یکی از اولاد امام جعفر صادق زیر یک قبه است. مقبرۀ شیخ ابوالحسن خرقانی نیز در آن شهر است. (سفرنامۀ ابن بطوطه چ 1337 هجری شمسی بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 397).
لسترنج آرد: دومین شهر ایالت قومس از حیث وسعت شهر بسطام است... ابن حوقل گوید: روستای آن خرم ترین روستاهای قومس است و در باغهای آن میوۀ فراوان حاصل میشود. مقدسی در وصف مسجد آن گوید مسجدی پاکیزه است و مانند قلعه ای است ودر میان بازار قرار دارد. ناصرخسرو علوی بسطام را در سال 438 هجری قمری دیده و آن را مرکز آن ایالت شمرده و شهر قومس نامیده است وی به قبر صوفی بزرگ بایزید بسطامی که در سال 260 هجری قمری وفات یافته و در آن شهر بخاک سپرده شده نیز اشاره کرده است. قبر این صوفی تاکنون همچنان مورد تکریم و تعظیم مردمان است. یاقوت از سیب بسطام تمجید بسیار کرده گوید بر فراز تپه ای در نزدیکی آن شهر کاخی بزرگ قرار دارد که گرداگرد آن بارویی کشیده شده و گویند از بناهای شاپور ذوالاکتاف است. یاقوت از بازارهای بسطام و فراوانی ارزاق آنجا نیز گفتگو کرده است. ابن بطوطه نیز که در قرن هشتم آن شهر را دیده گفتۀ یاقوت راتأیید نموده و به گنبدی که بالای قبر بایزید بسطامی افراشته بوده است، اشاره کرده است. رجوع به جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی چ 1337 هجری شمسی بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 390 و 418، ترجمه تاریخ یمینی، مرآت البلدان ج 1، قاموس الاعلام ترکی، نزهه القلوب چ 1331 هجری قمری لیدن، لغات تاریخیه و جغرافیه ترکی و سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو، متن و ترجمه شود:
دشمن جاه منند اینان که خصمان منند
چون من از بسطام باشم این گروه از دامغان.
خاقانی (از مزدیسنا چ 1 ص 466).
ور به بسطام شدن نیز ز بی سامانیست
پس سران بی سر و سامان شدنم نگذارند.
خاقانی.
باکو بدعای خیرش امروز
ماند بسطام و خاوران را.
خاقانی.
فرهنگ جغرافیایی ایران آرد: قصبۀ مرکزی دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود است که در 6 هزارگزی شاهرود و هژده هزارگزی جنوب قلعه نو سرراه شوسۀ شاهرود به گرگان واقع است. این قریه از قراء بسیار قدیمی کشور است که در گذشته اهمیت بسیاری داشته و در ف تنه مغول ویران شده است. از آثار باستانی آن، بنای مدفن بایزید بسطامی و بقعۀ امام زاده محمد و چند ساختمان و برج مربوط به قرون پنج و شش هجری به زمان سلجوقیان را میتوان نام برد. دارای چهارهزار تن سکنه می باشد. آبش از قنات و چشمه و محصولش، غلات و حبوب و میوه و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) ، گنبد و سقف گنبدی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا