نام شخصی. (ناظم الاطباء) .نام مردیست. (مؤید الفضلاء). وسطام، وستام، وستان، معرب گستهم خال یعنی دایی خسروپرویز و برادر بندوی است: و او (اپرویز) را دو خال بودند یک بندویه نام بود و دیگری بسطام نام. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 100). رجوع به حبیب السیر چ قدیم ج 1 ص 86 شود. وی مدعی پرویز بود و سکه بنام خود زد ’فروغ وستهم با ذکر سنه و نقش’. رجوع به سبک شناسی ج 2 چ 1 صص 9- 14 شود. در ترجمه طبری بلعمی کلمه محرف گستهم و اصل پهلوی آن وستهم یا ویستهم آمده و بنا بنقل فرهنگ شاهنامه (ص 55) شاید بمعنی بس تهم یعنی بس پهلوان باشد