معنی بس
- بس (بَ)
- پهلوی، وس. پارسی باستان، وسئی، وسی. و رجوع کنید به اسفا، فهرست لغات پارسی نو. (حاشیۀ برهان قاطع، چ معین) بمعنی بسیار باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (دمزن) (غیاث). بسی. افزون. فراوان. (ناظم الاطباء) (دمزن). بسیار که لفظهای دیگرش بسا و بسی است. (فرهنگ نظام). مخفف بسیار است.
