بانوی شاعری که اصلش از کشمیر است و در عهد جهانگیر پادشاه، ترک پیشۀ خود کرد و در گوشۀ قناعت خزید. روزی چهار تن شاعر بدیدن او رفتند بار ندادو در همان حال پسربچه ای عرب که خالی از تعشق نبود اجازۀ ملاقات یافت و این حال بر شاعران مذکور گران آمد و رباعی زیر را نوشته برایش فرستادند: ای شیوۀ کفر و دین بهم ساخته ای غم را بوجود خود عدم ساخته ای آثار بزرگی ز جبینت پیداست گه با عرب و گه به عجم ساخته ای. وی بر بداهه بیت زیر را در جواب آنان نوشت و نزد آنها فرستاد: روزی که نهادیم درین دیر قدم را گفتیم صلاح است عرب را و عجم را. (از مرآت الخیال ص 335)