معنی بزرگ بزرگ (بَ رَ) بزرک. تخم کتان. (ناظم الاطباء). دانه ایست که از آن روغن چراغ گیرند و بعربی کتان گویند. (آنندراج) (غیاث اللغات). رجوع به بزرک شود لغت نامه دهخدا