جدول جو
جدول جو

معنی بزدائیدن

بزدائیدن
(کِ تَ کَ دَ)
مرکّب از: ب + زدائیدن، زدائیدن. بزداییدن. زدودن. زایل و پاک کردن رنگ. صیقلی کردن. رجوع به زدائیدن و زدودن شود
لغت نامه دهخدا