جدول جو
جدول جو

معنی بری

بری
(بَ ری ی)
تراشیده یا نیکو تراشیدۀ تیر و قلم و مانند آن. (از منتهی الارب). صفت است از مصدر بری به معنی تراشیدن. (از اقرب الموارد)
به معنی بری ٔ است. (از اقرب الموارد). بی عیب. (دهار). و رجوع به بری ٔ و بری شود
لغت نامه دهخدا