معنی بری
- بری (بَ را)
- خاک. (منتهی الارب). خاک روی زمین. (دهار). تراب. (اقرب الموارد) ، مرادف بریان و بریانی، یا در مقام ارادۀ اندکی از بره یا مرغ بریان بکار رود:
یکی روز یعقوب را دل بکاست
وزو طبع، بریانکی خورده خواست.
شمسی (یوسف و زلیخا).
رجوع به بریان شود
